يادداشت سردبير٬ شماره ٢٠٠
سياوش دانشور
اول مه٬
عليه "جهاد اقتصادى"٬ عليه گرانى و فقر
اول مه امسال در متن اوضاع پيچيده و پر تحولى برگزار ميشود. نتيجه بحران اقتصادى جهان سرمايه دارى براى طبقه کارگر جز فقر و بيکارى و انهدام خانواده و مصائب و مشقات شديد نبوده است. در کشورهاى اروپائى کارگران حرف آخر را نزده اند و کشمکش و مقاومت عليه طرح هاى رياضت اقتصادى دولتها ادامه دارد. نه فقط چشم انداز بهبود بحران وجود ندارد بلکه اخيرا رئيس بانک جهانى به سکته جديدى که در راه است٬ و به قول او يک شوک فاصله تا بحران بعدى٬ اعتراف کرده است. تشديد بحران و تشديد تهاجم بورژوازى٬ تشديد روياروئى طبقه کارگر در کشورهاى اروپاى غربى با دولتهاى سرمايه دارى را در چشم انداز نزديک قرار داده است. بعبارتى موج پيامدهاى بحران وسيعا به اروپا برميگردد و همراه با تحولات کشورهاى خاورميانه و شمال آفريقا دامنه اش جهانى تر ميشود.
اعتراض به سياستهاى سرمايه دارى و حکومتهايش در کشورهاى خاروميانه و شمال آفريقا٬ بدليل مشخصات و ساختار سرمايه دارى در اين کشورها که متکى به اختناق عريان و استثمار شديد نيروى کار ارزان است٬ ويژگى خود را دارد اما ماهيت مشترکى با اعتراض کارگران در اروپا و ديگر کشورهاى جهان دارد. اين جنبشى جهانى عليه سياستها و نتايج مخرب نظام کاپيتاليستى است که زبان و بيان فشرده خود را در "نه" کارگران به سياست رياضت اقتصادى اعلام ميکند.
در ايران و از نظر سياست اقتصادى٬ حذف سوبسيدها و نتايج مخرب تاکنونى آن همراه با اعلام "سال جهاد اقتصادى" توسط خامنه اى٬ ادامه خشن سياست ضد کارگرى اعمال رياضت اقتصادى سرمايه دارى در همه جاى دنيا است. تفاوت ايران اينست که حکومتش در بحرانى عميق و قديمى و مزمن قرار دارد٬ مردم از اين حکومت بيزارند٬ و کشمکش هاى سياسى در آن عميق است. اوضاع وخيم بحرانى جهان سرمايه دارى و عواملى ديگر مانند تحريمها و تند شدن سرعت فروپاشى اقتصادى و مالى٬ به مزمن تر شدن بحران قديمى جمهورى اسلامى کمک کرده اند. همينطور رويدادهاى انقلابى در منطقه بر معادلات سياسى و روشها و سياستها و حرکت مردم در ايران تاثير جدى داشتند و به بى ثباتى درون حکومتى و تشديد جدال جناح ها براى بقاى حکومت کمک کرده اند. در يک کلام وضع سياسى جمهورى اسلامى بدتر از آنست که به سياست حذف سوبسيدها به شکل کنونى ادامه دهد و اعمال سياست "جهاد اقتصادى" (بخوانيد بردگى مطلق کارگران) را بطور جدى در دستور بگذارد. در شرايط کنونى مرکزى ترين سوال براى حکومت نفس بقا و تلاش براى دادن تصوير نوعى ثبات از حکومت به جامعه و دنياى بيرون است. و اتفاقا تداوم تهاجم به معيشت مردم٬ بويژه در متن رويدادهاى منطقه خاروميانه و شمال آفريقا٬ بعنوان مهمترين عامل تشديد بحران و تبديل آن به يک بحران عميق سياسى و اجتماعى و حکومتى عمل ميکند.
طبقه کارگر و پيشروان کارگرى بايد از اين تناقضات و معضلات حکومت در اتخاذ سياست و تاکتيک مبارزه کارگرى هوشيارانه استفاده کنند. در اول مه امسال در کنار ديگر مطالبات سراسرى و برحق کارگران مانند حق ايجاد تشکلهاى مستقل کارگرى٬ لغو کار قراردادى و شرکتهاى واسطه پيمانى٬ انعقاد قرارداد مستقيم با شرکتها و تامين امنيت شغلى٬ افزايش دستمزدها٬ بيمه بيکارى مکفى و بيمه درمانى و غيره٬ ضرورى است تقابل اول مه را متعين تر کرد. در حالى که جدال درون حکومتى بين باندهاى ضد کارگر اسلامى در جريان است و در اين ميان بحث از ميلياردها دزدى و ريخت و پاش است٬ کارگران بايد روشن اعلام کنند که طرح ارتجاعى و ضد کارگرى حذف سوبسيدها فورا بايد متوقف و دولت موظف به ارائه کالاها و نيازهاى مردم با قيمت مناسب باشد. کارگران ضرورى است عليه "سياست جهاد اقتصادى" حکومت حرف بزنند و مخالفت خود را با آن اعلام کنند. در اول مه امسال بايد سياست واحد دولتهاى سرمايه دارى و تهاجم به طبقه کارگر تحت عناوين مختلف محکوم شود و فراخوان مقاومت و مبارزه گسترده عليه فقر و اختناق را داد.
حرف جنبش طبقه کارگر٬ جنبش کمونيستى کارگرى٬ روشن و ساده است: بورژوازى و حکومتش موظف است آزادى و معيشت و حرمت و حقوق کارگران و مردم را تامين کند. اگر قادر به چنين کارى نيست کنار برود. طبقه کارگر و حکومت کارگرى همه اين حقوق و آزاديها را در بهترين و کامل ترين شکل آن تضمين ميکند. اگر در جامعه بورژوائى٬ از هر مدلش از ديکتاتورى عريان تا ديکتاتورى دمکراتيک٬ فقط طبقه بورژوازى و بخشى از طبقه متوسط ميتوانند از يک زندگى مرفه برخوردار باشند و اکثريت عظيم از اين حق محرومند٬ حکومت کارگرى مالکيت و آزادى و برابرى و رفاه را همگانى ميکند.
کارگران و فعالين کمونيست و سوسياليست در اول مه امسال٬ در مراسمهاى فابريکى تا اجتماعات و محافل و جلسات٬ ضرورى است حرکت و تلاش خود را در پاسخ دادن به تهاجم سرمايه دارى اسلامى متمرکز کنند و توجه جامعه و نيروهاى سياسى را به راه حل کارگرى جلب کنند. ايران بسرعت صحنه کشمکش و روياروئى آزاديخواهى کارگرى عليه فقر و گرانى و اختناق خواهد بود. در اول مه طبقه کارگر ضرورى است افق و راه حل کارگرى را طرح و براى آن نيرو بسيج کند. *
٢۶ آوريل ٢٠١٠